صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «وقتی بوعلی، کودک بود»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

رحمت

لطف و مهربانی

سیما

چهره، صورت

فرصت

مهلت، زمان

فراگرفت

آموخت، یاد گرفت

اشک شوق

گریه از سر شادی

دل خوشی

شادمانی، خوشحالی

نامدار

مشهور معروف

آسوده خاطر

آسوده دل، فراغ بال

تأمّل

اندیشه، فكر

تأمّل کردن

اندیشیدن

نقل می کرد

تعریف می کرد

ماجراها

داستان ها، اتّفاقات

جهش

حرکت ناگهانی

تاب و توان

تحمّل، طاقت

ناگه

مخفّف ناگهان

دچار

گرفتار، مبتلا

به نرمی

به آرامی، آهسته

سخت (سنگ سخت)

محکم

که ای (که ای تو)

تو که هستی؟

بسی

بسیار، خیلی زیاد

گران سنگ

سنگ بزرگ و سنگین

حیرت زده

سرگشته، شگفت زده

دانش بیندوزم

علم و دانش بیاموزم

خارا

نوعی سنگ سخت

سخت سر

مقاوم، سرسخت، لجباز

روی گشاده

چهره ی خندان و شاداب

واگذار کن

بسپُر، در اختیارمان قرار بده

نادیده بگیرم

منصرف شوم، در نظر نگیرم

پارسی

فارسی، ایرانی، زبان فارسی

دست بردار نبود

اصرار و پافشاری می کرد

ماهری

زبردستی، با مهارت بودن

رویداد

حادثه، اتفاق، پیش آمد

دم به دم

پی در پی، مدام، پیوسته

سفارش

درخواستِ انجام کاری، توصیه

نیکبخت

خوشبخت، خوش اقبال

دراِستاد

پافشاری کرد، اصرار ورزید

دراِستادن

 پایداری و ایستادگی کردن، اصرار ورزیدن

اِبرام

پافشاری کردن در کاری، اصرار داشتن

کاوید

جست وجو کرد، تلاش کرد، کاوش کرد

به ستوه آمده ام

خسته شده ام، درمانده شده ام

سپیده دم

زمان برآمدن سپیده، سحرگاه، بامداد

سر در کتاب دارد

کنایه از سرگرم خواندن کتاب است

کوهسار

زمینی که در آن کوه باشد، کوهستان

کرم کرده

لطف کن، مهربانی و محبت کن

کنجکاو

کسی که کنجکاوی کند، جست و جوگر

شکرانه

کاری که برای سپاس انجام می شود، مبارکی

ماهر

کاردان، کسی که کاری را به خوبی انجام می دهد

دلبستگی بی اندازه

علاقه، محبّت، پیوند عاطفی نسبت به کسی یا چیزی

حیرت آور

شگفت آور، تعجّب آور، چیزی که باعث شگفتی شود

بیماری ناگهانی

بیماری غیرمنتظره، مریضی پیش بینی نشده

تیره دل

بد اندیش، سیاه دل، نامهربان، سنگ دل

شب و روز نمی شناسد

به کنایه تمام وقت (شب و روز) درس می خواند

پشتکار

توان لازم برای انجام کاری، تلاش و جدّیت، استقامت

بهبودی

تندرستی و سلامت، خرّمی و سالم بودن بهتر شدن حال بیمار

نذر کرده ایم

کاری که در راه خدا انجام شود، دادن مال یا چیزی در راه رضای خدا

زور آزمای

کسی که با دیگری دست و پنجه نرم می کند، پهلوان، کسی که قدرت نمایی می کند

آرام و قرار از کف داده بود

کنایه از صبر و تحمل او پایان یافته بود

بی رنگ (بر چهره ی بی رنگ)

رنگ پریده

حقیقت (امّا حقیقت دارد)

واقعیت

چشم به دهان او دوخته بود

کنایه از به دهان او خیره شد که در حال حرف زدن بود

دوره ای (بیماری دوره ای دارد)

زمان مشخصی که یک بیماری باید طی و درمان شود

برقی (برقی در چشمان حسین درخشید)

نور امید و شاد

بگذاریم (باید بگذاریم بیشتر به بازی برود)

اجازه دهیم

تازه از بستر بیماری برخاسته بود

تازه خوب شده و بهبود یافته بود


سایر مباحث این فصل